
در زبان انگلیسی ضرب المثل ها (proverbs )بخشی از گفته ها یا عبارت هایی است که در ان موضوع های مختلف به روش های مختلف بیان می شوند. ضرب المثل عبارتی کوتاه و بخش جدایی ناپذیر هر فرهنگ هست و مانند زبان فارسی از اهمیت زیادی بر خوردارند. در این بخش اموزشی 100 ضرب المثل پر کاربرد انگلیسی را به شما معرفی می کنیم و در انتها
ما در لرنیش کتاب ضرب المثل های انگلیسی و ضرب المثل های انگلیسی با ترجمه، داستان کوتاه انگلیسی سطح متوسط با ترجمه و همچنین بهترین کتاب گرامر زبان انگلیسی را به شما معرفی میکنیم.
ضرب المثل |
معنی |
You can’t have your cake and eat it too | نمی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را |
You can’t keep a good man down | خواستن توانستن است. |
A great ship must have deep water | هر که بامش بیش برفش بیشتر |
A bad workman quarrels withblameshis tool | نمی تواند برقصد می گوید زمین کج است |
money doesn’t grow on the tree | پول علف خرس نیست |
All ears | سرا پا گوش بودن |
You can not wash a black a more white | که زنگی به شستن نگردد سفید |
You must lie on the bed you have made | خود کرده را تدبیر نیست |
no pains ,no gains | نابرده رنج گنج میسر نمی شود |
A blow with a word strikes deeper than a blow with a sword | زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است |
To fall from the frying pan into the fire | از چاه درآمدن و در چاله افتادن |
You can not catch old birds with chaff | عنقا را به دام نتوان گرفت |
knowledge is power | توانا بود هرکه دانا بود |
Absence makes the heart grow found; friends agree but at distance | دوری ودوستی |
better late than never | دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است |
A bad thing never dies | بادنجان بم آفت ندارد |
A burnt child dreads the fire | مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد |
Birds of a feather flock together | کبوتر با کبوتر باز با باز |
You are a back seat driver | کنار گود نشستی و می گویی لنگش کن |
Every sore has its salve | هر دردی را درمانی است |
don’t count your chickens before they’re hatched | جوجه را آخر پاییز می شمارند |
easy comes,easy goes | باد آورده را باد می برد |
Exchange is no robbery; tit for tat | هرچه عوض داره گله نداره/ این به آن در |
After storm comes calms | آرامش قبل از طوفان |
Better to have it out than be always aching | دندان لق راباید کشید |
Head and shoulder | یک سر و گردن |
Get the length of one’s shoes | رگ خواب کسی را به دست آوردن |
You are scraping the bottom of the barrel | ملاقه ات به ته دیگ خورده است |
You can not put out a fire with oil | آتش را با آتش نمی توان خاموش کرد |
Between two stools one falls the ground | با یک دست نمی توان دو هندوانه گرفت |
You can’t win | مقسّمت ندهد روزی که ننهادست |
Give with one hand and take back with the other | با دست پیش کشیدن با پا پس زدن |
There is no smoke without fire | تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها |
take the plunge | دل به دریازدن |
Go away with one’s tail between one’s legs | دم خود را روی کول گذاشتن و رفتن |
To get out of bed on the wrong side | از دنده چپ برخاستن |
his days are numbered | پیمانه اش پر شده |
Better a lock than doubt | مالت راسفت نگه دار همسایه ات را دزد نکن |
actions speak louder than words | دو صد گفته چون نیم کردار نیست |
The shoemaker’s wife goes the worst shod | کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد |
You can educate a fool, but you can not make him think | آدم احمق را می توان تربیت کرد اما نمی توان به تفکر واداشت |
Good cheap is dear at the long run | ارزان بی علت گران بی حکمت |
everyone is in the same boat | خشک و تر با هم می سوزند |
His fingers are all thumbs | دست و پا چلفتی است |
As proud as the peacock | از دماغ فیل افتاده |
To have a finger in every pie | نخود هر آش بودن |
all roads lead to Rome | به هرجا بری اسمان همین رنگه |
Too many cooks spoil the broth | آشپز که دو تا شد آش یا شور میشود یا بی نمک |
You may end him but you’ll not mend him | توبه گرگ مرگ است |
Dress up to the nines | هفت قلم آرایش کردن |
You must grin and bear it | باید بسوزی و بسازی |
the pot calling the kettle black | دیگ به دیگ میگه روت سیاه |
You took the words out of my mouth | جانا سخن از زبان ما می گویی |
he builds castles in the air | او خیالات خام در سر دارد |
after death the doctor | نوش دارو بعد از مرگ سهراب |
You’re only young once | آدم همیشه جوان نمی ماند؛ قدر جوانی را بدان |
Cut your coat according to your cloth | پا را به اندازه ی گلیمت دراز کن |
Better the head of a dog than the tail of a lion | سگ خانه باش ولی کوچک خانه نباش |
Answer one in his own language; tit for tat | جواب های، هوی است |
His bread is buttered on both sides | نانش در روغن است |
no news is good news | بی خبری خوش خبری است |
the blind leading the blind | کوری که عصاکش کسی شود |
smell fishy | کاسه ای زیر نیم کاسه است |
Charity begins at home | چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است |
A sound mine is in a sound body | عقل سالم در بدن سالم |
You can’t take it with you when you die | ثروت را به هنگام مرگ با خود به گور نتوان برد |
fish in troubled waters | از اب گل الود ماهی گرفتن |
He is a dog in the manager | نه خود خورد نه کس دهد، گنده شود به سگ دهد |
Cleanliness is next to Godliness | نظافت بخشی از ایمان است |
He is a button short | یک تخته اش کم است |
Claw me, and I’ll claw you | نان به همدیگر قرض دادن |
A lover dreams of his mistress | شتر در خواب بیند پنبه دانه |
All is for the best | هر چه پیش آید خوش آید |
the Weakest goes to the wall | هر چه سنگ است به پای لنگ است |
don’t look a gift horse in the mouth | دندان اسب پیش کشی را نمی شمارند |
he beats a dead horse | اب در هاون کوبیدن |
Covetousness is the mother of ruin and mischief | طمع مایه ی فلاکت است |
many hands make light work | یک دست صدا ندارد |
everyone is in the same boat | نخود هر آشی بودن |
Better face a danger once than be always in danger | مرگ یکبار شیون یکبار |
To dance to a person’s tune | به ساز کسی رقصیدن |
Haste makes wastes |
عجله کار شیطونه |
ignorance is bliss |
هر چی کمتر بدونی بهتره |
I am miles away |
حواسم جای دیگه ست |
virtue is its own reward | کار خیر خودش یک پاداش است |
drop everything in a minute | اب دستته بذار زمین |
over a dead body | مگه از روی جنازم رد بشی |
cat got your tongue | موش زبونش را خورده – هیچ حرفی برای گفتن ندارد |
hit 2 birds with a stone | با یه تیر دو نشون زدن |
in Rome do as Romance | خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو |
money just can’t bring dead body back | پول فقط نمی تونه مرده رو زنده کنه |
مطالب پر بازدید:
کاربرد اسم مصدر(gerund) در انگلیسی
کاربرد و گرامر مصدر (infinitive)
جملات و اصطلاحات عاشقانه انگلیسی
بر چسب ها: